کاش


کاش در آغوش تو . . می مردم . 

تنها جایی که 

لحظه هایش آکنده ام می کرد 

از فراموشی ی عمیقی 

که دردهایم را به تمامی 

از یاد می بردم . . 

کاش آن لحظه که

تپش قلبهامان یکی می شد 

ضربان قلبم را

از کار می توانستم انداخت 

تا تنها کنار لالایی ی نبض نفسهای تو 

به خوابی ابدی بروم . . .

کاش میان دستهای تو که بودم 

ساعتها می ایستادند 

و ما 

بر خطی ممتد از زمان 

تا بی نهایت می رفتیم . .


امیر بابک یحیی پور